Article 9
احمقانه اس این جا برات بنویسم عزیزم؟ وقتی مدام شماره ات رو می گیرم اما نمی شه انگلیس رو از ایران گرفت به زمین و زمان فحش می دم. وقتی می آم لا اقل یه ایمیل بهت بزنم و این برق لعنتی و محافظ کامپیوتر دست...
View ArticleArticle 5
چه می گذرد در دوره کوتاه فرود رقصناک برگ تن خشکیده آجری رنگ؟ و آن گاه نشست سبکش و تماشای جای خالی خود از پایین یا که مرده است او و هیچ نمی بیند؟ یا که زنده است و دل به راه معلوم می سپارد؟
View ArticleArticle 2
آرمیدهام. آرامم، خوب خوب. در این چهاردیواری کوچک. با پردههای راه راه آبی و فرش آبی و رومیزی آبیتر. و بشقابهای مینا. با نور متمرکز بالای سرم. بوی عود و موزیک. یک پرتقال روی میز و من قرار است تمرین...
View ArticleArticle 1
از میان بزرگراه های سرشار از اتومبیل که می گذری و دود می خوری در حاشیه سیمان زده شهر خاکستری، به جای پر شده درختان که می نگری با خود می اندیشی : ضروری بود؟ این ها ضروری بود یا گلدان های گل گران قیمتی...
View ArticleArticle 0
كسي اين جا بلد است شعر بخواند؟ با صدای بلند؟ نمی دانم شاملو یا حتی سید علی صالحی آنا آخماتوا را خودم می خوانم با صدای بلند به شرطی که شما هم گوش کنید نگفتید؟ كسي اين جا بلد است شعر بخواند؟ با صدای بلند؟
View Article
More Pages to Explore .....